وقتی سفر رفتن لذت بخشه که تمام اتفاقای پشت سرت رو حداقل برای چند روز فراموش کنی... خب واسه منم این بار که تنها چند روزی رو گشتم تو چند تا شهر پیش اومد.  این چند روز برام حکم یک بیهوشی به جا رو داشت. کاملا دور از هر خبری که وجود حرکت آدم های دیگه رو هم به یادم بیاره و دغدغه هایی که همین طور قلمبه موندن و هر روز بیش تر ورم می کنن.

 قراره من یکی متغیر شم!!! و منتظرم اما آمادگی شو ندارم... اصلا مگه قراره من واسه هر اتفاقی خودم رو بسازم!؟؟ می گذارم خودش رد شه... منم خودم رو آهسته باهاش وفق می دم، آخه چاره ای نیست!!

پ.ن. نشان از ذهن آشفته